درد دارد سینه اما آه نیست

ساخت وبلاگ
  ما به حد خودمان درد کشیدیم بس استما به والله در این راه بریدیم بس است تو بفرما بنما لطف پر و بال بگیرکه به افاق تو تا اوج پریدیم بس است خنده ی آنکه به من عشق و عزیزم میگفتبا رقیب خودمان سیر شنیدیم بس است تا سحر در اتَش فکر و خیالات عزیزهمچو شمعی که شود آب، چکیدیم بس است چه شود گر تو ز الطاف به مجنون گوییهای دیوانه ز جا خیز رسیدیم بس است علی مجنون نوشته شده توسط علی مجنون در جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۲۳  ساع درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : خودمان,کشیدیم, نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 55 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:33

صد بار مرا کشته و ویران سازییا قسمت و تقدیرم از هجران سازی گر خاک کنی جسم غمینم را باز،،،یک بار دگر از گِل من جان سازی گر چو نمرود به آتش فکنی جسمم رایا درون قفسی طعمه ی شیران سازی گر چو باران ز سما سنگ بباری به سرمزیر آن سنگ مرا کشته و پنهان سازی دل من از قفس سینه به بیرون بکشیجسم زنجیر کنی، گوشه ی زندان سازی آیه نازل کنی و بر سر تفسیر چنان...عشق را علت بی دینیِ قرآن سازی به خود عشق قسم باز شوم ع درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : کشته,ویران,سازی, نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 57 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:33

ای دل مریزان اشک را، اینجا کسی همراه نیستسهم تو دراینجا بجز، رنج و عذاب و آه نیست ای دل تو در سر داشتی، سودای عشقی پاک راافسوس حتی یک نفر، از عشق تو اگاه نیست اینجا پرستش میکنند، سیم و زر و سرمایه راعشق فقیری چون تو را، قیمت به حد کاه نیست گویی در این دنیای دون، شیطان خدایی میکندسجده به شیطان میکنند،یک سجده بر الله نیست در شهر شیطان عشق هم، بوی خیانت میدهدهمچون وفاداران کسی، از دیدشان گمراه نیست ا درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : مریزان, نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 7:33

  صوفی تو بیا خرقه ی این مست بدر کنساقی که دگر نیست مرا خاک، به سر کن در این شب میخانه مگر کیست بجز ماجامی بزن اندیشه ی معشوق دگر کن عاشق چو شدی حرمت معشوق نکو داراز غیر چنین کار که گفتیم حذر کن در مکتب عشاق که گفته است خطر نیستعاشق چو شدی دلبر دیوانه خطر کن این گفته ز ( مجنون) بنوشیم سحر گاهبا ما ب درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

از خرابی میگذشتم دوش مستکوزه ای بر دوش جامی هم به دستبی خود و سر مست بودم انچنانکز خوشی میخواندم اواز بنانناگهان آمد صدایی دلنشینگوییا میخواند شعری را غمینگفتم ای آوای غم در نای اودر کجایی؟ گفت اینجا روبروبا خودم گفتم که ای مجنون بروبا می نابت غم او کن درودیدم آنجا پیر مردی خسته حالهمچو مرغی بی نوا درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

چه به ما میگذرد عمر ما همسفر باد صبا میگذردهمه ی عمر به افسوس و چرا میگذرد رنج عشاقی ما و نفس گرم حبیبمیرسد گنج به رنجی که به ما میگذرد شهریارا گر اجل فرصت دنیا بدردسفر آخرت از شعر شما میگذرد بنشستند به مکتب مِی و استاد به عیشجای ما نیست، هنر گه به خطا میگذرد لعبتی با سر مژگان به شکار آمده بودمن و د درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

تو بگو با غم این خاطره هایت چه کنمکرده ام این دل بشکسته فدایت چه کنم چشم گردانده ام هر سوی تو را میبینمدیدگانم نکنم کور برایت چه کنم؟ شب و روزم همه با غم گره خورده است بگوبا نوای تو و آهنگ صدایت چه کنم؟ میزنم بوسه به جای قدمت با دل خوننزنم بوسه به خاک کف پایت چه کنم؟ دل ما منزل آن یار گرامی بوده است درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

، ما رهگذران مانده در دورانیمما خوش ز جدا ماندن و این هجرانیمبیهوده به این سینه مزن سنگ خداییما سجده گذار درگه شیطانیمبر ظاهر ما نقابی از نور خدا ستگر بشکند این نقاب در میمانیمما لاف خدا زدیم و در خلوت خودبا بت بنشسته شعر او میخوانیمکی بود دعایی ز دل از بهر کسی؟ما همرهی عشق مگر میدانیم؟مجنون نکند سا درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

ای دل بخیر با هم از این غصه رد شویماشک ار چکید دست رسانیم و سد شویم گامی نهیم در ره افسانه های خویشرسم و رسوم عشق، از انها بلد شویم افتاده ای به راه چو دیدیم ، بی درنگدستی به وی رسانده و او را مدد شویم نیکی اگر کِشد به گدایی و مفلسیبهتر از آنکه پادشه دیو و دَد شویم دریا شویم ابی و یک رنگ، صافِ صافما درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37

از یار فقط سایه به دیوار بجا مانداز رهگذران کوچه و بازار بجا ماند بوده است زمانی گل امید در این دشتاز شاخه ی گل بوته ای از خار بجا ماند گفتیم که عاشق شده و دل بسپاریمگفتیم و فقط گفته و گفتار بجا ماند عاشق شده دلدار، مرا و دم آخراز مرحمت یار، نه دل،،،، دار بجا ماند کردیم بنا قصر محبت به دل خیشصد حیف درد دارد سینه اما آه نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت درد دارد سینه اما آه نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alimajnoon1360 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 21:37